Saturday, January 07, 2006

زندگی و تعالیم اپانسی ماهاراج Life and teachings of Upansi Maharaj

‏20:44و ‏07/01/2006

فیلم جدید در مورد زندگی و تعالیم اپانسی ماهاراج

امروز بعداز ظهر پس از صرف چای هندی و کیک تازه فیلیمی را دیدیم که بسیار بسیار جالب و آموزنده و پرمحتوا و پر تکنیک بود. باب فردریکز آن را ساخته بود و چند قطعه موسیقی آن را هم خودش ساخته بود. سالن نسبتا شلوغ بود.... بین 100 تا 150 نفر آن را برای نخستین بار دیدند.

داستان زندگی این مرشد واصل به حق آنقدر زیبا و سحرآمیز است که امیدوارم روزی بتوانم آن را ترجمه کنم. داستان سنگ انداختن اپانسی ماهاراج (یعنی شاه ریاضت کشان) به پیشانی مهربابا را قبلاٌ همینطوری شنیده بودم ولی در این فیلم قشنگ باز شد داستان واقعی. هرچه بیشتر از این برنامه ها و فیلم ها می بینم ( که مرتب برقرار است!) بیشتر به لزوم ایجاد یک شرکت رسانه ای برای تولید برنامه های آموزشی /تفریحی پی می برم. قرار است هفته آینده در این مورد نشستی داشته باشیم. بعد از آن با دوچرخه آمدم خانه و املتی خوشمزه درست کردم و خوردم و برای نیایش شامگاهی راهی شدم که عالی بود: یک خواهر هندی برای بابا بسیار عاشقانه و با احساس خواند و همگی کیفور شدیم! بنده هم طبق معمول با زنگ های ساخت خانه و دف طلقی در هماهنگی بودم. بعد از شام با جیک و الکس که امروز ظهر وارد شدند تا زایر سرا پیاده رفتم و پس از قدری استراحت در سالن غذاخوری پیاده به طرف خانه راه افتادم و با دوچرخه به خانه رسیدم! بهتر است تا خیلی خسته نشدم به ترجمه ی دعاهای مهربابا بپردازم.

At 4:oo pm went to the theater Hall and after having chai and fresh cake, we watch a new film by Bob fredericks titled Be As It May, on Upansi Maharaj life and teachings. A truly wonderful story and a masterpiece of art. Music was VERY fine and the way he managed the script with the images and the music was just great. Such talents in Baba’s family is truly amazing for me. At sunset came home to eat and went for the evening arti, which was very fine. One Indian lady sang a very touching song for Baba and the rest of the session was fine music and devotion for Baba. Went down the Hill with Jake and Alex who arrived at noon time. Rested a few minutes at PC and walked towards home ….. before resting for the night I like to translate a prayer….. Jay Baba

0 Comments:

Post a Comment

<< Home